چطور نظرم را بیان کنم تا به کسی بر نخورد؟ مدل انتقادی همبرگر!

نظر دادن سخت است وقتی اجتنابی نیست!

خیلی وقتها میخوایم یک نظری رو به طرف مقابلمون بدیم که میدونیم احتمال اینکه به خاطر طرز عنوان کردنش یا حساسیت های طرف مقابل بیش از اینکه این نظر سازنده باشه باعث گارد گرفتن و ایجاد دیوار فولادی ای بین ما و طرفمون میشه که راه یک مکالمه ساده و سازنده رو میبنده! 

این در شرایطی صورت میگیره که هرچه در زندگیمون پیش تر میریم بیشتر با این امر مواجهه میشیم که هر روز مجبوریم با تعداد بسیار زیادتری از آدم ها سر و کله بزنیم و یک سری نظراتی رو رد و بدل کنیم. 

اینجا دیگه فرقی نداره که دهنده بازخورد هستیم یا گیرنده! میدونیم که احتمال سرایت غم این بازخورد و فیدبک به روح ما یا طرف مقابلمون زیاده! از طرفی هم خیلی جاها این برقراری ارتباط قورباغه ای هست که باید قورت بدیم. در بخش کارگاه مهارت فضای کار اشتراکی هموار در کرج قراره به این بپردازیم که چطور به کسی نظر بدیم که بهش بر نخورد

 

بازخورد و نظر دادن به سبک یک همبرگر

تئوری همبرگر یک تئوری رهبری و مدیریت است که توسط دوگلاس مک‌گرگور در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. این تئوری بر این اصول تأکید دارد که در محیط‌های کاری، تمرکز بر انسانیت، همکاری، و ارتقاء رضایت و تحقق نیازهای انسانی باعث بهبود عملکرد و افزایش تولیدی می‌شود. بر اساس این تئوری، بازخورد نیز باید با این اصول همبرگر سازگار باشد.

خیلی ساده است! میریم سراغ دستور پختی برای درست کردن یک همبرگر از بازخورد های منفی به عنوان یکی از بهترین مهارت های نرم!

چگونه انتقاد کنیم؟

مدل انتقادی همبرگر در خلاصه: 

  1. Top Bun (نیمه بالایی همبرگر - احساس مثبت):

  2. در این بخش، شما باید مقدمه‌ای کوتاه و مفهومی از موضوع ارائه دهید تا خواننده با موضوع آشنا شود و ترغیب به ادامه مطلب شود. برای مثال اگر میخواهید در مورد عملکرد فرد مقابل حرف زنید، در این بخش باید احساسی خوب در وی ایجاد کنید. مثلا میتوانید به او بگویید این چند وقته که همراه با تیم کار میکند برایندی مثبت داشته است و قدردان زحماتش هستید.

  3. Meat Patty (گوشت همبرگر - نظر منفی):

  4. در این قسمت، به توضیح مفصل‌تر و ارائه دقیق‌تری از نقدهایتان می‌پردازید. به قولی این اصل نقد شماست (برای مثال چرا با همکارت بلند حرف میزنی) میتوانید بگویید "این که به همکارت بلند حرف میزنی ممکن است برای سایر همکاران یک حواس پرت کن باشد". شما باید استدلال‌ها و اطلاعات محکمی ارائه دهید تا نقدهایتان به خواننده منطقی و قابل درک به نظر بیایند. از طرفی وی را همانجا با نقدتان رها نمیکنید بلکه به او راهکاری برای حل مسئله ای که پیشنهاد کردید میتوانید ارائه کنید یا به او در یافتن راه حل مناسب کمک کنید یا نظرش را بپرسید. برای مثال میتونید پیشنهاد بدید که "اگر موافق باشی میتوانیم یک قسمتی از فضا را به گفتگوهایی که لزوما آروم نیستند اختصاص بدیم / بنظرت برای حل این مسئله چه کنیم بهتر است؟" 

  5. Bottom Bun (نیمه پایینی همبرگر - احساس مثبت):

  6. در این قسمت، به اختتامیه‌ای می‌پردازید که خلاصه‌ای از نقدها و اطلاعات ارائه شده را ارائه دهد و به خواننده اجازه دهد مطلب را به طور کامل درک کند. اما باید بدانید این نونی دوباره مثبت است! با قدر دانی و ارائه ی تصوری از آینده ای که تغییر روند سابق ایجاد میکند کار را با احساسی خوب در طرفین جمع کنید

 

 

چند نکته برای بهتر بازخورد دادن

در زیر توضیحاتی در مورد استفاده از تئوری همبرگر برای بازخورد دادن آمده است:

1. توجه به انسانیت و نیازهای فردی:
   
   - بازخورد مبتنی بر تئوری همبرگر باید با توجه به نیازها و انتظارات انسانی افراد ارائه شود. فردی که بازخورد را دریافت می‌کند، باید احساس کند که نیازها و ارزش‌هایش در نظر گرفته شده‌اند. شما با یک کامپیوتر طرف نیستید. ممکن است امروز روز سختی برای طرف مقابلتان باشد برای همین در انتخاب کلماتتان دقت کنید که بازخوردی برخواسته از درک متقابلی باشد که بین شما جریان دارد.

2. در جبهه درست بایست:

همچنین بر این باور باشید که ما انسان ها تغییر پذیر هستیم و همین فرصت بازخورد دادن میتواند منجر به رشد شود. در نظر داشتن ذهنیت رشد باعث میشود شما تنها به نظر دادنتان اکتفا نکنید بلکه به جای آنکه مقابل طرفتان جبهه بگیرید در کنار او ایستاده و دوشادوش به گذر وی از این جریان کمک کنید. حس کردن اینکه شما یار طرف مقابلتان هستید به اثر بخشی هر چه بیشتر نظرتان کمک میکند.

2. تأکید بر همکاری و تعامل:

از تئوری همبرگر برای بازخورد استفاده کنید تا بازخورد به‌عنوان یک فرصت برای تعامل و همکاری با فرد دریافت‌کننده دیده شود. با این رویکرد، به جای ارتقاء احساس خطا و اشتباه، تلاش برای بهبود مشترک و کمک به یادگیری در نظر گرفته می‌شود.

3. تشویق به خودآگاهی:

تئوری همبرگر تأکید دارد که افراد خودبینی و خودآگاهی داشته باشند. در این راستا، بازخورد باید به گونه‌ای ارائه شود که فرد توانایی‌ها و نقاط قوت خود را درک کند و همچنین به نقاط ضعف خود آگاه شود. به همین دلیل است که ما دو نون از نقاط قوت داریم و تنها یک گوشت از نقاط ضعف! 

اینکه افراد حس کنند که شما چشم یک فرد با توانمندی هایی بیش از نقاط ضعف به آنها می نگرید باعث میشود آنها اعتماد بنفس و همکاری بیشتری در راستای تغییر داشته باشند به جای آنکه جبهه بگیرند و درصدد  دفاع و یا مجاب کردن شما در خصوص تاثیر گذاری خودشان باشند 

 

4. ارتقاء ارتباطات بین‌افرادی:

   - تئوری همبرگر اهمیت زیادی به ارتباطات بین افراد اختصاص می‌دهد. از این منظر، بازخورد باید به صورت باز و صادقانه ارائه شود و توانایی درک و همدلی به افراد داده شود.

شما میتوانید این متد را از یک رستوران گرفته تا روابط شخصی و کار خود برای ایجاد انتقادی سازنده تر و تاثیرگذار تر استفاده کنید بدون آنکه نگران قطع ارتباط یا خدشه وارد شدن به رابطه خود باشید! 

باید توجه داشته باشد که مدل انتقادی همبرگر یک تمرین روزمره به عنوان یک عملکرد ذهنی را میطلبد تا زمانی که بتوان آن را در اکثر روابط استفاده کرد

5. ارتقاء رضایت شغلی:

   - تئوری همبرگر به اهمیت ایجاد رضایت شغلی می‌پردازد. بازخورد مثبت و مفهومی که با توجه به نیازها و توانایی‌های افراد ارائه شود، می‌تواند به افزایش رضایت شغلی و انگیزه کارکنان کمک کند.

 

6. feedback / feedforward

یادتون باشه که در حالیکه فیدبک (بازخورد - feedback) نگاهی به گذشته دارد ما قراره رویکردی متفاوت داشته باشیم که اسمش feedforward هست! یعنی نظر ما بیش از اینکه بخواد گذشته رو تغییر بده در پی کمک به ایجاد آینده ای بهتره! پس ما باید به طرف مقابلمون ضمن نظر دادن کمک کنیم که توانمندی ایجاد تغییر در روند آتی رو ایجاد کنه!

 

پس پیش به سوی آینده!

 

با این که تئوری همبرگر که بخشی از مهارت های نرم است معمولاً در زمینه‌های رهبری و مدیریت مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما مفاهیم آن نیز می‌توانند به تعاملات روزمره و بازخورد دادن در محیط‌های کاری و آموزشی و یا صحبت های ما در خانه با خانواده اعمال شوند. توجه به انسانیت، همکاری، تعامل، و بهبود مشترک می‌توانند اصول مهمی در ارتقاء فرآیند بازخورد دادن باشند.