
چرا هیچ وقت کسی همراهم نیست؟
تا حالا برایتان پیش آمده احساس کنید هیچکس واقعاً کنارتان نیست؟ انگار همیشه باید همه چیز را بهتنهایی مدیریت کنید. حتی وقتی در یک تیم هستید یا از کسی کمک میخواهید، ته دلتان میگوید که نمیشود زیاد به کسی تکیه کرد. اگر این احساس برایتان آشناست، شاید «تله بیاعتمادی» در زندگی شما فعال باشد؛ الگویی روانی که میتواند باعث شود در مهمترین لحظات زندگی و کار، حس تنهایی و عدم حمایت را تجربه کنیم.
۲. تله بیاعتمادی چیست؟
تله بیاعتمادی یکی از الگوهای ناسازگار اولیه است که در نظریه «طرحوارهدرمانی» جفری یانگ تعریف شده. این تله زمانی شکل میگیرد که در دوران کودکی، فرد مکرراً مورد سوءاستفاده، بیتوجهی، فریب یا تحقیر قرار گرفته باشد. در نتیجه، ذهن ناخودآگاه فرد به این باور میرسد که دیگران دیر یا زود آسیب میزنند، پس بهتر است که فاصله بگیرد یا به آنها اعتماد نکند.
ریشههای این تله معمولاً در روابط اولیه با مراقبان اصلی نهفته است؛ جایی که اعتماد پایهریزی نشده و فرد یاد میگیرد که همیشه باید مراقب باشد.
۳. تأثیر تله بیاعتمادی بر رشد فردی و حرفهای
در فضای کاری، تله بیاعتمادی میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شود:
ناتوانی در همکاری با دیگران
مقاومت در برابر تفویض اختیار
بدبینی به نیت همکاران یا مدیران
احساس ناامنی در شبکهسازی و روابط حرفهای
این تله میتواند مانع رشد شما در پروژههای گروهی، راهاندازی کسبوکار و حتی حفظ یک تیم قابلاعتماد شود. در محیطهایی مثل فضای کار اشتراکی، که تعامل و اعتماد زیربنای موفقیت هستند، این الگوی ذهنی میتواند موجب انزوا و کاهش بهرهوری شود.
۴. علائم فعال بودن تله بیاعتمادی
اگر این جملات برایتان آشنا هستند، احتمالاً این تله در شما فعال است:
همیشه فکر میکنم دیگران پشت سرم حرف میزنند.
اعتماد کردن برایم مثل قمار است.
اگر اشتباهی کنم، دیگران از آن سوءاستفاده میکنند.
نمیتوانم روی کسی حساب باز کنم؛ حتی در موقعیتهای شغلی.
همیشه آمادهام که ضربه بخورم؛ برای همین فاصله میگیرم.
در تیم بودن حالم را بد میکند؛ حس میکنم همه علیه من هستند.
۵. راهکارهای مواجهه با تله بیاعتمادی
مواجهه با این تله نیاز به تمرین و خودآگاهی دارد:
۱. نوشتن خاطرات اعتماد
لحظاتی را بهیاد آورید که کسی به شما کمک کرد یا همراهتان بود. اینها را بنویسید و مرور کنید.
۲. شروع با اعتماد جزئی
نیازی نیست فوراً به کسی اعتماد کامل داشته باشید. اجازه دهید اعتماد بهتدریج، در عمل و تعامل، ساخته شود.
۳. بررسی شواهد ذهنی
هر وقت احساس شک یا بدبینی به کسی پیدا کردید، از خود بپرسید: «آیا شواهدی واقعی برای این احساس دارم؟»
۴. بازسازی روابط امن
با افرادی ارتباط برقرار کنید که حمایتگر و قابلاعتمادند. تجربیات امن و سالم، ذهن را بازآموزی میکنند.
۵. استفاده از محیط حمایتی
محیطهایی مانند فضای کار اشتراکی هموار، که بر پایه تعامل سالم و احترام بنا شدهاند، فرصتی برای تمرین اعتماد هستند.
۶. پرسشنامه سنجش تله بیاعتمادی
به هر سوال از ۰ (اصلاً درست نیست) تا ۴ (کاملاً درست است) امتیاز بدهید:
بهندرت میتوانم به نیتهای خوب دیگران اعتماد کنم.
همیشه منتظرم دیگران مرا فریب دهند.
از اعتماد کردن به همکارانم اجتناب میکنم.
کمک خواستن از دیگران برایم دشوار است.
احساس میکنم همه در نهایت علیه من هستند.
دیگران بیشتر به فکر سود خودشان هستند.
همیشه منتظرم که در روابط کاری ضربه بخورم.
هیچوقت حمایت واقعی تجربه نکردهام.
کنترل امور را فقط وقتی دارم که همه چیز را خودم انجام دهم.
حتی در جمعهای دوستانه احساس امنیت نمیکنم.
تفسیر نمره
0 تا 10 = شدت پایین تله
11 تا 25 = شدت متوسط
26 تا 40 = شدت بالا → نیاز به خودآگاهی یا مشاوره تخصصی
۷. نتیجهگیری
تله بیاعتمادی، اگرچه دردناک است، اما قابل درک و درمان است. ما همه در جایی از مسیر رشدمان زخمی شدهایم. اما این بهمعنی ماندن در تنهایی نیست. گاهی کافیست محیطی امن و حمایتگر پیدا کنیم تا دوباره توانایی اعتماد را در خود کشف کنیم.
در فضای کار اشتراکی هموار، ما بستری فراهم کردهایم تا افراد نهتنها کار کنند، بلکه رشد کنند؛ در کنار کسانی که میشود به آنها اعتماد کرد.