
فلایتیو | از فروش بلیت محدود تا ورود به بازار بینالمللی
چطور میشود از یک آپارتمان کوچک در تهران به رقابت با غولهای جهانی گردشگری رسید؟ فلایتیو، استارتاپی ایرانی، با یک ایده ساده شروع کرد: فروش آنلاین بلیت. اما چالش بزرگش رقابت با نامهای بزرگ و زیرساختهای محدود بود. این داستان فقط درباره موفقیت نیست؛ درباره پشتکار، خلاقیت و درسهایی است که هر جوان نسل Z یا فریلنسر میتواند از آن الهام بگیرد. همراه ما باش تا ببینی فلایتیو چطور از دل سختیها، مسیری به بازار بینالمللی باز کرد.
بدنه مقاله
قسمت ۱: شروع و بستر
فلایتیو در سال ۱۳۹۴، در دورانی که اینترنت در ایران تازه داشت جای پای خود را محکم میکرد، توسط سه دوست - علی کشفی، ساسان نایب و احسان داوودی - شکل گرفت. این سالها مصادف بود با رشد سریع استارتاپها در ایران، اما بازار گردشگری آنلاین هنوز بکر بود. طبق گزارشها، حجم بازار گردشگری ایران در آن زمان حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان بود، اما بیشتر معاملات بهصورت سنتی انجام میشد. فلایتیو با ایدهای ساده اما جسورانه وارد شد: فروش آنلاین بلیت هواپیما، قطار و هتل. چالش اصلی؟ رقابت با غولهایی مثل علیبابا و بازیگران بینالمللی که منابع مالی و زیرساختهای قویتری داشتند. در آن زمان، کمتر کسی باور داشت یک استارتاپ کوچک بتواند در این بازار شلوغ دوام بیاورد.
قسمت ۲: مسیر و سدها
مسیر فلایتیو پر از دستانداز بود. از نظر مالی، تیم با سرمایه شخصی اندک (حدود ۲۰ میلیون تومان) شروع کرد و هیچ سرمایهگذاری خارجی جذب نکرد. این یعنی بوتاسترپینگ خالص، که فشار زیادی به تیم وارد میکرد. از نظر بازار، اعتمادسازی بین کاربران ایرانی که عادت به خرید حضوری داشتند، کار سادهای نبود. مشکلات فنی هم کم نبود؛ اتصال به سیستمهای جهانی مثل آمادئوس (یک شبکه توزیع جهانی) نیازمند دانش فنی پیچیدهای بود که تیم در ابتدا فاقد آن بود. در کنار اینها، تحریمها و نوسانات ارزی هزینههای بازاریابی و توسعه را بالا میبرد. با این حال، تا سال ۱۳۹۸، فلایتیو توانسته بود ۲.۵ میلیون کاربر جذب کند و رشد ۱۰,۰۰۰٪ در یک سال را تجربه کند. این اعداد نشان میداد که تیم دارد مسیر درستی را میرود، اما هنوز راه زیادی در پیش بود.
قسمت ۳: نقطه عطف و راهحلها
نقطه عطف فلایتیو زمانی بود که تیم تصمیم گرفت به جای رقابت مستقیم با غولها، روی خلاقیت و تمرکز بر نیازهای خاص کاربران ایرانی سرمایهگذاری کند. آنها با اتصال به وبسرویس آمادئوس در سال ۱۳۹۴، برای اولین بار در ایران امکان رزرو پروازهای بینالمللی را فراهم کردند.
ویژگی (Feature): اتصال به سیستمهای جهانی مثل آمادئوس و وبسرویسهای داخلی برای پرواز، قطار و هتل.
مزیت (Advantage): این اتصال به فلایتیو امکان داد تا تمام گزینههای موجود را بهصورت شفاف و یکجا به کاربران نشان دهد.
سود کاربر (Benefit): کاربران میتوانستند بدون نیاز به مراجعه حضوری، بهترین قیمت را مقایسه کرده و در چند دقیقه رزرو کنند، تجربهای که در آن زمان در ایران نادر بود.
علاوه بر این، فلایتیو روی پشتیبانی ۲۴ ساعته سرمایهگذاری کرد تا اعتماد کاربران را جلب کند. در سال ۱۳۹۹، با شیوع کرونا و ضربه سنگین به صنعت گردشگری، فلایتیو به جای توقف، خدماتش را گسترش داد و رزرو هتلهای خارجی و تورها را به پلتفرم اضافه کرد. این تصمیم هوشمندانه، همراه با رشد تبلیغات دیجیتال با حمایت هلدینگ صباایده (که ۲۰٪ سهام فلایتیو را خرید)، به آنها کمک کرد تا از بحران جان سالم به در ببرند.
قسمت ۴: درسها و الهام
فلایتیو درسهای زیادی برای نسل Z و فریلنسرهایی که رویای استارتاپ دارند، دارد:
از منابع کم، حداکثر استفاده را بکن: فلایتیو با ۲۰ میلیون تومان شروع کرد و با بوتاسترپینگ به شرکتی با ۱۵۰ کارمند رسید. تو هم میتوانی با حداقلها شروع کنی.
اعتمادسازی کلید است: پشتیبانی ۲۴ ساعته و شفافیت در قیمتگذاری، کاربران را به فلایتیو وفادار کرد. برای کسبوکارت، همیشه تجربه کاربر را در اولویت بگذار.
انعطافپذیر باش: وقتی کرونا صنعت گردشگری را فلج کرد، فلایتیو خدماتش را گسترش داد. اگر ایدهات جواب نداد، آماده تغییر مسیر باش.
تیم مکمل بساز: ترکیب تخصصهای فنی، بازاریابی و گردشگری در فلایتیو، رمز موفقیتش بود. دنبال همراهانی باش که نقاط ضعفت را پوشش دهند.
به بازار بزرگ فکر کن: فلایتیو از ایران شروع کرد، اما حالا به فکر گردشگران خارجی است. تو هم از روز اول به مقیاس بزرگتر فکر کن.
جمعبندی + CTA
مسیر فلایتیو نشان میدهد که حتی در دل چالشهای بزرگ، میشود با پشتکار و خلاقیت آیندهای روشن ساخت. این داستان فقط درباره بلیتفروشی نیست؛ درباره جرئت داشتن برای رویارویی با غولهاست. اگر تو هم ایدهای داری، حتی کوچک، اولین قدم را بردار. لازم نیست همهچیز کامل باشد؛ فقط شروع کن.
اگر میخواهی در مسیر ایدهات تنها نباشی، در کانال تلگرام هموار عضو شو یا مقالات سایت را دنبال کن. هموار فقط یک فضای فیزیکی نیست؛ جایی است برای پرورش ایده و یافتن همراهان مسیر.





